مامان منتظر

ساخت وبلاگ
خیلی سخته غبطه بخوری به حال کسایی که باهم تو یه دوره ازدواج کردید از دوست خودت و دوست همسرت و فامیلا گرفته تا آشناها ، اونا بچه دار شده باشند و برای دومی اقدام کنند و تو همچنان اندر خم یک کوچه باشی ... خیلی سخته تو دوره ها یکی بخاطر بارداریش یکی بخاطر شیر دادن به بچه و خیلی با خیلی از همین دلایل مادرانه مشغول بچه هاشون باشن و تو مجبور باشی به جای اونا ظرف بشوری... خیلی سخته تو مهمونیها همه بدون ملاحظه به این که تو بچه نداری از شیر دادن و خنده ها و شیرین کاری های بچه هاشون بگن و تو فقط نگاهشون کنی...  خیلی سخته تو یه جمع و مهمونی و روضه ، دل خیلی ها برات بسوزه و برات بلند بلند دعا کنند تا دامنت سبز شه و تو از خجالت چشمات به نوک انگشتای دستت خیره شه ... خیلی سخته وقتی منتظری و هر دفعه تست میزنی و آز میدی منفی بشه و همه فقط برن رو منبر و به جای این که آرومت کنند چیزی رو که خودت میدونی رو هی تو گوشت بگن و هی بگن: مصلحت نبود! خدا نخواسته !روحتو بزرگ کن! .... خیلی سخته وقتی تو خودتی ، حتی همدم و همنفست بگه بسه ، بس کن این ادا و اصولارو خونه رو جهنم کردی.... خیلی سخته هیچکی حال تو نفهمه و مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : خیلی سخته,خيلي سخته,خیلی سخته که, نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت: 4:44

کاش میشد این حــس را کشت یا حداقل بی خیــالش شد ... کاش میشد بدون توجه به خنده های کودکــانه از کنارشون به سادگی گذشت ... و دلت نخواهد که این خنده روزی نثــار تو بشه کاش میشد بی توجه به گریه های کودکــانه و بدون اینکه دلت به رحم بیاد از کنار این قطره های مروارید گذشت و دلت نخواهد که روزی این قطرات رو با دست دلت پاک کنی و محکم در آغوشــش بگیری و بهش این اطمینان رو بدی که همیــشه در کنــارش هستی ... کاش میشد طعــم شیرین داشتن فرزنــد رو از یاد برد ... مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 41 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 22:35

خیلی وقته سکوت کردم سکوت یعنی چیزی که بین رابطه منو خدا اتفاق افتاده حتی دیگه  دعا هم نمیکنم سکوت مطلق ولی تو دلم هزار تا سوال دارم که دوست داشتم جراتشو داشتم وبا صدای بلند ازش می پرسیدم شنیدم اگه یه کلمه از خدا بپرسی خدایا چرا؟چرا من یعنی کفر گفتی نباید پرسید ولی می خوام جرات به خرج بدم وبپرسم چرا ؟ اگه چراشو بدونم شاید یه کم صبرو تحملم بره بالا خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چرا من مادر نیستم ؟ خدایا چرا این حس زیبای مادری رو در وجود من و امثال من شعله ور تر خلق کردی ؟ خدایا مگه حق مادر شدن مثل حق نفس کشیدن حق زندگی کردن نیست ؟ پس چرا ما ازاین حق محرومیم ؟ خدایا جوابمونو بده فقط چراشو بگو شاید دلمون اروم بگیره اگه بگی  به این دلیل و این دلیل و............. مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : خیلی وقته دیگه بارون نزده,خیلی وقته عاشقم,خیلی وقته که دیگه دلت, نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 22:35

عاقبت در یک شب از شب های دور کودک من پا به دنیا می نهدآن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر می نهد. به وبلاگ من خوش اومدید نظر یادتون نره مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : گریه یواشکی,گریه های یواشکی, نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 15:15

سلام عروسک مامان خوبی عشقم مامانی بعداز یک وقفه خیلی خیلی طولانی برگشت. تا تصادف بابایی و پرستاری مامانی از بابا واست گفتم. بابایی یکماهی خونه نشین شدو بعدهم سرحال و قبراق مثل همیشه رفت سرکار،البته اینو هم بگم گه بابایی لجباز اصلا حرف مامانی رو گوش نمیداد و استراحت نمیکرد همش کتف بند و بازو بندشوباز میکرد ولی به لطف خدا زودی خوب شد. مهر امسال هم منو بابایی با دوست بابایی و همسری رفتیم کیش مسافرت تا یکم حال و هوامون عوض شه ،خیلی خوش گذشت وجای شما حسابی خالی بود ،ایشالا که سفر بعدی حداقل شما تو شکم مامانی باشی. عروسکم تا دو سه هفته پبش مامانی داشت دارو میخورد منتظر شما بود ولی شما قصد اومدن به دل مامانی رو نداری،تا اینکه چندروز پیش مامانی رفت پیش دکتر و دوباره چکاپ شد و آزمایش داد و با توکل به خدا درمان جدید رو شروع کردم ، عزیزم اینماه خیلی خیلی امیدوارم همش به خودم میگم ایندفعه دیگه حتما مامان میشم ،عروسک نذاری ایندفعه هم امید مامان ناامید شه ،نذار اینماه هم مامان غصه بخوره اگر اینماه هم ماه  من نباشه به معنای واقعی داغون میشم ،ولی نه من مطمئنم که اینماه دیگه حتما میای  بی صبرانه منتظرت مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 22:39

سلام عروسک خوبی مامانی مامانی که اصلا خوب نیست مامانی رفت سونگرافی دکتر گفت اصلا خوب نیست با این قرصایی که خوردی نباید اینجوری باشه ،نمیدونی مامانی اون لحظه چه حالی داشت با چشمای گریون از اتاق اومد بیرون آخه چرا مامانی یعنی من اینقدر بدم که دلت نمیخواد بیای پیشم ، چقدر اینماه امیدوار بودم دلم یه دنیا گرفته مامانی از همه از تو از مامان جون خاله فریما خاله شیوا از دنیا و زندگی از همه چی کنترل اشکام دیگه دست خودم نیست دیگه نمیتونم بغض داره خفم میکنه. عروسکم خبر خوب دارم واست خاله شیوا حامله هست خیلی واسش خوشحالم ولی خیلی هم ناراحتم آخه حامله بوده همه میدونستن به من نگفتن اشکال نداره مامانی اینروزا هم میگذره شاید فکر کردن من ناراحت میشم یا حسودی میکنم یا...به هرحال دیگه مهم نیست.خدا خودش از دل من خبر داره خداجونم خدای مهربونم حواست هست یکی این گوشه دنیا داره دق میکنه داره ذره ذره آب میشه شایدم حواست هست و من بنده ی خوبی نیستم شاید اینقدر گناهکارم که لیاقت مادر شدنو ندارم . عروسک مامان خسته ام از انتظار مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 19 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 22:39

دلم ......!! التماس دعا می خواهد..... از همان التماس دعاهایی که آدمیزاد یک وقت هایی دلش را به"دریا" می زند!!!! وبه خلق الله رو می اندازد که برایش دعا کنند.....! از آنهایی که از ته جانت لا به لای بعضی ها با چه""زوری"" بالا می آید....! انوقت با همه ی وجود دلت را به "زمزمه ی خدایا" گفتن خلق الله خوش میکنی!! که اگر صدای تو به عرش نرسید! لااقل یکی از همین خلق الله صدایش آنقدر رسا است که عرشیان و فرشیان از ""خدایا گفتنش""  خدایا بگویند!!! .....التماس دعایت...... وقتی می گویم برایم دعا کن یعنی کم آورده ام!!! یعنی دیگر.......! کاری از دست خودم برای خودم  بر نمی آید...!!! حرفی نمیماند فقط التماس دعا.... مامان منتظر ...
ما را در سایت مامان منتظر دنبال می کنید

برچسب : التماس دعا,التماس دعا به انگلیسی,التماس دعا به عربی, نویسنده : 3khomshazeh5 بازدید : 15 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 22:39